قیمت
دسترسی سریع
دانلود با سه کیفیت
پشتیبانی
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
قسمت دهم
قسمت یازدهم
قسمت دوازهم
قسمت سیزدهم
قسمت آخر
نظرات
2 دیدگاه برای جذب خواسته ها
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
موارد مرتبط
عزت نفس
چرا بعضی از آدمها با اونکه ظاهر زیبایی ندارند اما از نظر دیگران خیلی زیبا دیده میشن و جالب در لولهای بالایی قرار میگیرند و آدمهای ارزشمندی در کنار این آدمها هستند.
یه موقعی میبینی که یک نفر از تو تحصیلاتش کمتره و حتی مهارتش خیلی پایینتر از مهارت توئه اما تو زندگیش خیلی پیشرفت کرده خیلی رشد کرده.
یه موقعی میبینی تو تمامت رو توی کارت میذاری اما رئیست به اندازه هیچ چیزی برای تو ارزش قائل نیست و ناراحت میشی میبینی که همکارت که داره معمولی کار میکنه رئیس داره شدیداً به اون پوئنهای مثبتی میده.
تا به حال شده به خودت بگی که این پسر یا این دختر ظاهرش خیلی پایینتر از منه موقعیت اجتماعیش خیلی پایینتر از منه چرا تونسته با این فرد بسیار موفق ازدواج کنه.
گاهی موقعها همه چی میریزه به هم حتی موفقیت برای تو دیگه تعریفی نداره به خودت میگی که بابا من از نظر استعداد ظاهر تحصیلات و رزومه شغلی موقعیت اجتماعی از این آدمه بهترم پس چرا من نمیتونم هیچ کاری رو از پسش بربیام و یک درصد از موفقیت این آدم رو داشته باشم.
انقدر این چراها در ذهن تو پر میشه که در نهایت یک جملهای به خودت میگی که خودت رو متقاعد کنی برمیگردی میگی من بدشانسم.
اینجاست که من میخوام به تو بگم که شانس در جهان معنا نداره تو باید روی عزت درونیت کار کنی چیزی که تمام زندگی تو بند این عزته باید تمام تمرکزت رو بذاری روی خودت تا بتونی از درون اون عزت درونی خودت رو بالا ببری اون موقع است که قدم به قدم با آموزش لول به لول عزت درونی تو بالا میره و آجرهای طلایی در درون تو ساخته میشه و تو یک آدم دیگهای میشی وقتی تو یک آدم دیگهای میشی در مدار و فرکانس بالاتری قرار میگیری اون موقع است که موفقیتهای تو فریاد میزنه.
در دوره عزت نفس مجموعه عشق و دانش چیزهایی به گوش تو میرسه که دردهای درونی توست و تازه تو با دردهای درونی خودت آشنا میشی و اونها رو با تجربهای که خانم جوادی داره و آموزش هاش و مثالهای بسیار بالا درمان میکنه.
دوره عزت نفس درد درونی شما را درمان میکنه و از اون گلی به نام عزت نفس بالا میسازه.
یه موقعهایی این دردها انقدر زیاد میشه که ما اگر اشتباهی کرده باشیم مدام احساس گناه داریم و نمیتونیم خودمون رو ببخشیم.
یه موقعی یه مشکلاتی برامون پیش میاد و تو اون پر از درد میشیم و نمیدونیم که چه جوری باید اون مشکله رو حل کنیم.
یه موقعهایی واقعاً نمیدونیم قدرت دست کیه نمیدونیم این جهان رو داره کی کنترل میکنه آیا سیاستمداران آیا دولتها واقعاً چی درسته چی غلط و تو واقعاً نمیدونی چه کار باید بکنی حرف کیو باید قبول کنی.
اشتباهات زندگیت پیش میاد و مدام خودت رو سرزنش میکنی و میگی چرا من همچین کاری را انجام دادم چرا من اشتباهام تموم نمیشه چرا همش مدام دارم اشتباه میکنم
زمانی که به این مرحله میرسی اگر روی عزت نفس خودت کار نکرده باشی نجواهای ذهنیتو شروع میشه و هر اتفاقی که در زندگیت برات میافته به تو داره ذهنت به تو میگه که حتماً به صلاحت نیست یا خدا برای تو نمیخواد که توموفق بشی
حتماً زندگی کردن درست حسابی سرنوشت تو نیست شاید تو اصلاً آدم با استعدادی نباشی شاید اصلاً دوست داشتنی نباشی شاید اصلاً خانواده تو یا خودتو در حد موفقیت نیستید اینجوری خودت رو قانع میکنی و به خودت میگی که من لایق نیستم و وقتی در این مدار قرار میگیری فاصله فرکانسی تو با آدمهای موفق خیلی زیاد میشه چون خودت قبول کردی خودت قبول کردی که تو نمیتونی یک رابطه با عشق داشته باشی خودت قبول کردی که نمیتونی یک خونه با امکانات عالی داشته باشی خودت قبول کردی که نمیتونی خواستههات رو به دست بیاری خودت قبول کردی که این شانس توئه خودت قبول کردی که این شانس توئه و نمیتونی مسافرتهای لذت بخش بری خودت رو فاصله انداختی با بهترین چیزها و یه موقعهایی به سلامتی خودتم ضربه میزنی و مریض میشی و فرسنگها از فرکانس آرامش شادی موفقیت و ثروت دور میشی به خاطر نداشتن عزت نفس.
عزت نفس تو رو میتونه به اوج لذت و خوشبختی برسونه
این رو داری از زبان کسی میشنوی که هیچ عزت نفسی نداشت و زمانی که روی عزت نفس خودش کار کرد زندگیش از زمین تا آسمون فرق کرد
دوست عزیزم در هر مرحلهای از زندگیت هستی دوستانه با عشق ازت میخوام که از دانش عزت نفس بهرهمند بشی چون به محضی که شروع میکنی فرکانستو تغییر میکنه و جهان دست تو رو میگیره و تو رو در مدارهای بالاتر از آرامش شادی موفقیت و ثروت قرار میده تو میتونی با عزت نفس بالاتر به عشق به شادی در رابطه برسی
قانونهای خلق زندگی ثروتمند
توضیح دورهی قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول
دوره قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول همان دوره ایست که زندگی من رو متحول کرد و به وسیله تغییر مدلینگ ذهن و تغییر باورهای خودم زندگی دلخواهم را خلق کردم. زمانی که آمادگی داشته باشید میتوانید این آگاهی رو از دوره قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول دریافت کنید. قبل از این که به این آگاهی برسم، کنترل اتفاقات زندگیمو نداشتم و وقتی با قانون ها آشنا شدم آگاهانه زندگی خودم رو از نو خلق کردم. دوره قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول به ما یاد داد از زیر صفر به اوج برسیم. دوره ای که باید به تمریناتش متعهد شد و زمانی که متعهد میشوید و عمل میکنید نتایجی میگیرید که هیچ شباهتی با گذشته شما ندارد.
فصل اول این دوره از کتاب آسمانی و کلام خداوند، قانون فرکانس ، قانون توجه و قانون باورهست. من ایمان دارم که همه ما انسان ها بی صاحب در این دنیا نیستیم و خداوند صاحب تمام ما انسان هاست و اوست که آگاه هست به همه چی. خدایی که میتواند بهترین راهها را به ما نشان دهد با قانون هایی که در کتاب آسمانیش اورده است. دوره قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول دوره ایست که به شما میگوید چگونه قانون های خداوند در ساز و کار جهان هستی عمل میکند.
نتیجه این دوره :
درک قوانینی که ما باید برای زندگی کردن از همان ابتدا یاد می آموختیم. درکی که کمک میکند به خداوند نزدیکتر بشیم و بیشتر نشانه های خداوند را ببینیم و به سمت خواسته هایمان حرکت کنیم. ما انسان هایی هستیم که با نیروهای که خداوند در درون ما گذاشته آشنا نیستیم. در دوره قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول قانون ها را یاد میگیرید و با نیروی درونی خود آشنا میشوید و مهمتر از همه با خداوند هماهنگ میشوید که خواسته تان را خلق کنید. در ابتدای آموزش متوجه میشوید که در چه فرکانسی هستید و بعد یاد میگیرید که چگونه فرکانس خودتان رو تغییر دهید.
شاید بپرسید که دانستن قوانین چه تفاوتی در زندگیم به وجود می آورد؟
پاسخ این است: شما به نتایجی میرسید که متوجه میشوید تا الان با باورهایی که داشتید تمام اتفاقات زندگیتان را خلق کرده اید. هم اتفاقات خوب هم اتفاقات بد. یعنی هر باور شما که تبدیل به فکر میشود یک فرکانس خاص دارد. هر فردی افکاری در ذهنش دارد و با کانون توجه اش به این فکر پر و بال میدهد و با فرکانسی که از طریق افکارش ارسال میکند در یک مدار خاص قرار میگیرد و طبق همون فرکانسی که ارسال کرده است اتفاقات و آدم ها و شرایط را تجربه میکند.البته که ما انسان ها هیچ وقت باورهای خودمون رو نساختیم اما از این بعد با یاد گرفتن تغییر باورهایتان و تغییر فرکانس هایتان به شرایط دلخواهتان هدایت میشوید.
چرا در دوره قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول اصرار بر این است که کنترل ورودی و خروجی داشته باشید؟
هر چیزی که شما می بینید و هر چیزی که شما میشنوید برای شما میتواند یک باور ایجاد کند و زمانی که شما کنترل ورودی و خروج هاتون رو نداشته باشید یعنی هماهنگ شدید با اون چیزهایی که دیدید و برای شما باورهایی ساخته که اتفاقات خوبی براتون رقم نزده و تا زمانی که این ها را قطع نکنید شما نمیتوانید باور های جدید رو برای خودتون بسازید باید اونها قطع بشوند و با تکرا باور قدرتمند میتوانید اتفاقات خوب را خلق کنید.
هر چیزی که به شما احساس خوب نمیده اعم از چیزهایی که میبینید و میشنوید، به شما باورغلط میده و اولین کاری که باید بکنید تلاش برای تغییر فرکانس کنترل ورودی و خروجی هاست و قبول کنیم باورهایی که ما داشتیم سالیان سال با ما زندگی کردند. ما باید کارهایی را بکنیم که قبلاً انجام نمی دادیم. وقتی که کنترل ورودی و خروجی انجام میدهید درواقع شما دارید با باورهای گذشته تون خداحافظی میکنید و درحال ساخت باورهای جدیدتون هستید. توجه داشته باشید برای جابجایی باور ما احتیاج به قانون تکامل داریم. ما باید تمرکز و توجه مون رو ببریم روی چیزهای قدرتمند و زمانی که تکامل باورهای قدرتمندی که برای خودمون میسازیم انجام بشه، اتفاقات خوب رو در زندگیتون میبینید.
چرا کانون توجه را باید کنترل کنیم ؟
از همون ابتدا ما ذهنمون طوری تربیت شده که بیشتر به ضعف ها و به کمبودها توجه کنیم و همیشه توجه ما بر روی چیزی بوده که نمیخواستیم و با این کار اونها رو زیادتر میکنیم. قانون توجه داره به شما میگه که برای رسیدن به خواسته هایتان باید به چیزهای مثبت در زندگی تان توجه کنید، یعنی زمانی که باورهای محدود کننده تان را به باورهای قدرتمند تبدیل میکنید با تغییر باورهاتون توجهتون رو به سمت چیزهایی میبرید که شما میخواهید در زندگیتان وجود داشته باشند. بارها و بارها شده چیزهایی را می خواستید ولی طبق قانون توجه به کمبودها توجه کردید و این توجه باعث شده که شما از مسیر راه رسیدن به خواسته هاتون دور بشید. برای همین است که مجموعه عشق و دانش بسیار اصرار دارد که شما کاملاً قانون توجه رو متوجه بشید. ما در فصل اول قانونهای خلق زندگی ثروتمند کاملا قانون توجه و کنترل آن را توضیح داده ایم. در دوره قانونهای خلق زندگی ثروتمند فصل اول شما با جنس توجه تون آشنا میشید و متوجه میشید که آیا توی زندگی روی خواسته ها تون توجه میکنید یا روی ناخواسته هاتون. آیا دارید با توجه تون به سمت گمراهی میرید یا به سمتی که باید هدایت بشوید. توجه شما نباید به سمت جاهلیت باشه بلکه باید به سمت علم و دانش باشه. جنس توجهتون باید جذب فراوانی باشه نه جذب کمبود. در روابط توجه شما باید روی خواسته هاتون در رابطه باشه نه روی ناخواسته ها تون. تمام اینها ریز به ریز در فصل اول قانونهای خلق زندگی ثروتمند کاملاً توضیح داده شده است. جهانی که ما درآن زندگی میکنیم یک جهان خیراست. زمانی که شما تغییر کانون توجه رو یاد بگیرید و باورهای قدرتمند برای خودتون بسازید، دارید هماهنگ میشید با جهان هستی و اونجاست که بیشتر خالص میشید و هدایت خداوند رو راحت تر میبینید. ما باید به روی هدایت خداوند حساب کنیم، چون تنها او هست که برای تو نشونه میفرسته و بهت نشون میده که تو در بهترین مسیر هستی و راه رو برات باز میکنه. شاید اوایل برای ذهن شما قابل تنظیم نباشه ولی زمانی که کانون توجه و باور رو تغییر میدهید، با این تغییر کانون توجه و تغییر باور دقیقاً در یک فرکانس قرار میگیرید که اتفاقات خوب رو هر لحظه جذب می کنید. ممکن است اوایل ذهن شما با شما هماهنگ نباشه یعنی اینکه به خاطر داشتن باورهای محدود کننده ای که سالیان سال با خودتون همراه داشتید ذهن شما با شما یاری نکنه که بتونه این تغییر را بپذیره و درابتدای راه شاید ساز مخالف برای شما بزنه یا مانع های بزرگی براتون بذاره، ولی یک زمانی که میگذره و شما تمرینات رو انجام میدید، قلب شما با این آگاهی موافقه و وقتی متوجه میشید که شما قبل از اینکه به دنیا آمده باشید همه این آگاهی را داشتید ذهنتون دیگه خاموش میشه و اونوقته که دیگه قلبتون با شما هماهنگ میشه و مسیر رو پیدا می کنید. اون موقعه اس که شما فرکانس ثابت رو پیدا می کنید و سپس در ادامه مسیر سلامتی بیشتری رو توی زندگیتون،عشق بیشتری رو در روابطتون و رونق بیشتری توی کسب و کارتون تجربه میکنید. مهمتر از همه حمایت و هدایت خداوند را برای رسیدن به خواسته هاتون میبینید و روی هدایت خداوند حساب باز میکنید. متوجه میشید که تمام آدم ها دستان خداوند بر روی کره زمین برای شما هستند و هرچقدر به خواسته بیشتری می رسید انگار که خداوند به خواسته اش میرسد. متوجه میشید که ما ابزار رشد و پیشرفت خداوند در این جهان هستیم و هر چقدر که ما به خواسته هامون برسیم خداوند جهان گسترش پیدا میکنه. در نهایت به این نتیجه میرسیم که خداوند بیشتر از ما میخواد که ما به خواسته هایمان برسیم.
آگاهی من
توضیح دوره آگاهی من
چرا بعضی ها ظاهر معمولی دارند ولی خیلی محبوب هستند و در ارتباطات موفق هستند؟ از نظر ما و خیلی از اطرافیانمان اون ویژگی هایی که باید داشته باشند را ندارند ولی آدم های ارزشمندی هستند و ارتباط بسیار عالی دارند، در صورتی که نه تحصیلاتی دارند نه مهارت و حرفهای دارند.
چطوری توی زندگی انقدر پیشرفت می کنند با وجود این همه افراد عالی و تواناتر از آنها؟با این همه آدم های بهتر از نظر ظاهری و موقعیت های اجتماعی بهتر از آنها.
چجوری با یک ظاهر معمولی انقدر موفقیت ازدواجش بالا هست در صورتی که در فامیل یک نفر هست که از اون ادم ظاهر بهتر و موقعیت اجتماعی بهتری داره ولی به اون موفقیت درازدواج نرسیده است ؟
وقتی میشینیم فکر میکنیم معاملات ذهنیمون بهم میخوره و نمیتونیم دلیل اصلی موفقیت این افراد را درک کنیم.
من که استعداد بسیار بالایی دارم ظاهر بسیار زیبایی دارم تحصیلاتم خیلی عالی است، موقعیت اجتماعی و خانوادم خیلی بالاست چرا من اسم و رسم این فرد موفق را ندارم؟
آیا واقعا شانس بیشتری دارند؟
آیا ارتباط خیلی خاصی با خداوند دارند ؟ خداوند بیشتر از همه اونارو دوست داره؟
آیا اونها با نیروی خاصی دارند کار میکنند؟ چه چیزی هست که من ندارم برای رسیدن به موفقیت از هر نظر؟
چرا من وقتی عاشق یک نفر هستم و دوستش دارم نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم آیا واقعا اون منو دوست نداره؟
چرا ؟چرا ؟چرا ؟
اینجاست که نقش آگاهی نشون میده خودش رو ، آگاهی که از درون میاد از ریشه کودکی ما میاد ، آگاهی که ما در دوران کودکی باهاش خیلی آشنا بودیم، به گونه ای که اگر تمام عوامل موفقیت در ازدواج، در کار، در ارتباط ها رو توی یک صفحه ترازو قراردهیم و آگاهی هایی که ما از قبل در دوران طفولیتمون داشتیم و الان دیگه نداریم رو در یک طرف دیگر ترازو بگذاریم، با اختلاف بسیار بالا سنگین تره.
ما در این دوره می خواهیم با آن آگاهی که از زمانی که به دنیا آمدیم داشته ایم آشنا بشیم و آن آگاهی است که شخصیت ما رو تغییر میده از ما یک چیز دیگری میسازه. وقتی با اون آگاهی آشنا میشی، تصمیم میگیری و قلبت باهاش خیلی موافقت میکنه و یک زندگی جدید برای خودت انتخاب می کنی. زندگی که بدون هیچ حاشیه ای باشه، به طوریکه چیزهایی که فکر می کنی الان مهم هست برای تو بی اهمیت می شوند و بخش اعظمی از زندگی کلا تغییر میکنه، فرکانس تو در این دوره به سمت انرژی های بالاتر میرود و مدار تو در جهان هستی تغییر پیدا میکند.
تمام چیزهایی که در این دوره به شما آموزش داده میشه توی زندگی خودم قدم به قدم اجرا کردم و ثمره شو بسیار بسیار دیدم، این آگاهی از من یک شخصیت بالاتر ساخت که این شخصیت باعث شد که موفقیت های بالایی را نه تنها خودم بلکه کل خانواده ام به دست بیاورند. همه این موارد به صورت ساده و کاملاً راحت برای شما دوستان عزیز بیان شده است. این دوره را شاید به جرات بگم قدم به قدمشو تجربه کردم و لمس کردم و به مراحل بالاتر رفتم. گاهی وقتی به تواناییهای بعضی از انسان ها نگاه می کنیم که در کل این جهان به چه موفقیت هایی رسیدن فقط یک چیز رو متوجه میشویم که آنها دارای آگاهی بسیار بالایی هستند که ما ازش بی خبریم.
شاید ذهنت بگه که خوب من بارها و بارها تو کارم به تضاد خوردم یا در زندگیم به تضاد خوردم و به خاطر همین مسئله نتونستم به این خواستم برسم یا به موفقیت برسم. ولی الان می خوام بهت بگم دوست عزیزم هیچ کدوم از این مسائل انسان رو به سمت عقب نمی کشد یعنی رشدش را متوقف نمی کند. تنها چیزی که تو را به موفقیت نمیرساند، چیزهایی هست که در ریشه های ذهن تو نشسته و به تو اجازه نمیده که رشد کنی. ریشه هایی از این جنس :
زمانی که نتونستی خطا های خودت را ببخشی و احساس گناه کردی یا زمانهایی که یک آگاهی اومده به سمتت که بتونی اون مشکل که در زندگیت بوجود آمده رو حل کنی ولی با کانون توجه روی مشکل اون راه حل رو ندیدی.
ریشه هایی که در عین خداپرستی بودید ولی صددرصد شرک ورزیدید و آگاه به این شرک نبوده اید.
قدرت رو در دست کس دیگری می دیدید، در دست اقتصاد، در دست دولت، در دست سیاست ها، در دست والدین، در دست اسکناس و شاید در دست تحصیلات بالا و هرچقد اینها زیادتر شد آگاهی ما کمتر شد.
زمانهایی که تصمیمات بسیار بسیار اشتباه میگیریم به خاطر سرزنش اطرافیانمون به خاطر سرزنش دوستمون به خاطر سرزنش رییسمون به خاطر سرزنش خودمون، مدام شکست های عجیب و غریب و پی در پی رو در زندگی تجربه میکنیم و این جنس تجربه ها به ما میگوید که تو در راه درستی نیستی، تو داری از این آگاهی دور میشوی و اگر در چنین مواقعی نتونیم با نیرویی به نام آگاهی آشنا بشیم و افسار زندگی و ذهنمون رو در دست بگیریم، نجوا هایی در ذهنمون به پا میشه و مسائل زندگی بیشتر و بیشتر میشه به طوری که تمام این ریشه ها را بزرگتر از توانایی هامون میبینیم. اونجاس که تو تسلیم ریشه های ذهنیت شدی و ذهن برای تو دلایل بسیاری میاورد که مجالی برای اینکه تو بتونی زندگیت رو به سمت موفقیت ببری بهت نمیده و باورهای محدود کننده را در ذهنت آنقدر زیاد میکنه ، مانند: به صلاحت نیست که تو موفق بشوی، اصلا شاید قسمت تو نبوده که ازدواج کنی با اون شخص، حتما تو باید در این زندگی و دنیا سختی بکشی، تو اصلاً باهوش نیستی، اصلا تو دوست داشتنی نیستی، محبوب نیستی، اون هایی که آدم های موفق هستند خیلی موقعیت و شرایط خاصی دارند، آدم های موفق چه از نظر کاری و از نظر زندگی شانس های بالایی دارندو... اونجاست که باورت میشه که لایق نیستی، لایق اون کیفیت زندگی که آدم های موفق دارند نیستی. اون موقع است که در مدارهای شکست قرار می گیریم و یک فاصله بسیار زیادی بین خود در رابطه عاشقانه قرار میدیم. اونجاست که یک فاصله بسیار زیادی بین خودت و خونه که دارای امکانات عالی و مجلل هست میبینی. اونجاست که تمام خواسته هات کم کم برای تو حذف میشه. خواسته هایی که عاشقش بودی که تجربه کنی ولی یک فاصله بسیار زیادی بین خودت و اون خواسته هات ایجاد میکنی.
اونجاس که یک فاصله زیادی بین خودت و مسافرت هایی که دوست داشتی جاهای دیدنی که در کل جهان زیبایی هایی که در کل جهان هست رو فاصله اش را بین خودت زیاد کردی و دیگه از ذهنت کلا پاک شده، یعنی از من حقیقی خودت دور میشی و شرایطی که واقعاً نمیخوای رو تحمل می کنی. اونجا که ناآگاه هستی و همه زندگیت را به اون ریشه های محدود کننده میسپاری ، کنترل را دست آنها میدهی. تو با اگاهی میتونی زندگیت رو به اوج برسونی. در واقع این آگاهی تو هست که تمام ریشه ها رو در ذهنت میسوزونه و تفاوت بسیار بالایی در زندگی ایجاد میکنه. زندگی که نا آگاهانه جلو میبری با زندگی که آگاهانه جلو میبری، این زمین تا آسمان فرق دارد. یک آگاهی که در این دوره شما یاد میگیری این هستش که معنی احساس لیاقت رو متوجه میشوید. حس لیاقت چیزیه که درون خیلی از انسانها جای خالی داره و متوجه میشوید که چرا مداوم با شکست هایی رو به رو میشدید. البته که دارای مهارت ها و تمرین هایی هست که در این دوره به شما گفته میشود.
مطلب مهمی که در این دوره متوجه میشی و میفهمی این است که چرا با آدم های موفق میترسید ارتباط برقرار کنید، یعنی فاصله بسیار زیادی بین خودتون و اونها می دیدید. متوجه میشی که چرا قدرت نه گفتن رو نداری و چه کار باید بکنی که قدرتمندانه بدون اینکه طرف مقابلت ناراحت بشه و بدون اینکه لطمه ای به تو بخوره نه بگی.
متوجه میشی که چرا وقتی تصمیم میگیری براش قدمی بر نمی داری ؟
چرا هیچ وقت جرعت شروع کردن اون کاری که دوست داشتی رو نداشتی ؟
چرا فکر میکردی همیشه از پس حل مسائل برنمیایی؟
در این دوره متوجه میشی که چه جاهایی هزینه های اشتباهی کردی و کلی سختی کشیدی. هزینه هایی برای خریدن لباس ها یا آرایش های عجیب و غریب و یا جراحی های زیبایی بسیار خطرناکی که فقط تایید دیگران را بگیریم یا نظر دیگران رو جلب کنیم. آگاه میشی از تمام ریشه هایی که در درونت شکل گرفته و مانع ورود نعمت ها به زندگیت میشود و اینکه چه نعماتی را از زندگیت خارج کردی.
کاملا متوجه میشی که این کمبود حس لیاقت یا عدم ارزشمندی در درون خودت باعث شده که همیشه به موفقیت نزدیک بشی ولی تا یک قدمی بدست آوردنش از آن دور بشی و یا اگر هم به موفقیت رسیدی به خاطر احساس عدم ارزشمندی موفقیتی که داخلش بودی رو به راحتی از دست دادی. ریشه ها و باور هایی که از دوران کودکی در درون ما ساخته شده بدون اینکه خودمون متوجه بشیم برای ما ساخته شده و به محض اینکه میخوای وارد یک کاری بشی تا وقتی که قدمی برمی داری آن ها به صورت نامحسوس وارد عمل میشوند و شروع میکنند به تخریب که تورو از اون کاری که میخوای انجام بدی دور کنن. مثل یک پرده سیاه بر روی چشم تو کشیده میشوند که تو هر روز قدم به قدم عقب تر بروی و از موفقیت دور بشوی.
میفهمی که با نیرویی که خداوند در درون تو قرار داده میتونستی هر لحظه خلاقیت و ایده های بسیار عالی در راه موفقیت به دست بیاری ولی تو رو روز به روز این حس بی لیاقتی و این عدم ارزشمندی از این نیرو دور کرده. حتی گاهی ممکن است ببینی شخص دیگری ایده و خلاقیتی که قبلا در ذهن توام بوده را اجرا کرده و به ثروت و درامد زیادی رسیده است ولی باز وقتی درون خودت فکر می کنی نمیگی این بخاطر عدم ارزشمندی یا حس بی لیاقتیست و سریع ذهنت ربطش میده به شانس ، به موقعیت زندگی، به موقعیت مکانی و باز بیشتر و بیشتر گمراه میشوی و نااگاهانه دوباره زندگیت رو ادامه میدی و قبول میکنی زندگی همین است.
در این دوره یاد میگیری که چی طوری از ریشه عزت نفس خودتو بسازی، چون برای رسیدن به خواسته ها هر کاری کنی ولی عزت نفس نداشته باشی در این کار میمونی و به خواستت نمی رسی .
باید عزت نفس رو همچون پایه ساختمان که باید محکم ساخته بشود در زندگیت بسازی و آجرهای طلایی رو با ساختن تمرین های عزت نفس بالا بیاری. وقتی عزت نفس و آگاهی تو در این دوره میسازی خیلی چیزها متفاوت میشه روابط عاشقانه با قبل از این دوره و بعد از این دوره متفاوت میشه. خیلی تفاوت خواهد داشت که تو با عزت نفس درخواست حقوق بیشتر کنی یا اینکه بدون عزت نفس درخواست حقوق بیشتر کنی.
قبل از این دوره شاید حد و مرز برای خواسته هاتون داشته باشید ولی بعد از این دوره یاد میگیری با انجام دادن تمرین ها حد و مرزی برای رسیدن به خواسته هات نداشته باشی و با انجام دادن این تمرین ها خواسته هات رو خیلی راحت تر به دست بیاری.
بعد از این دوره همه چی برای تو متفاوت میشه وقتی تمرینات رو انجام میدی رابطت با خداوند فرق میکنه و یاد میگیری که چه طوری باید یک رابطه درست با خداوند داشته باشی، خدایی که هر لحظه حامی تو بوده ولی تو نمیدونستی، خدایی که هر لحظه خواسته های تو رو مداوم براورده کرده و شما نسبت بهش اگاه نبودی.
تمام انتخابات و تصمیماتت در روابط، شغل، وضعیت مالی، امکانات رفاهی زندگی، در حل مسائل و ... با آگاهی که بدست میاوری متفاوت میشود.
وقتی آگاهی این دوره را به دست می آوری و عزت نفس خودت رو میسازی تمام زندگیت عکس العملش ازصفرتاصد تغییر میکند. متوجه میشی با ساختن آگاهی و عزت نفس چگونه از طرف خداوند هدایت میشی به سمت بهترین ها. با ساختن و به دست آوردن آگاهی و ساختن عزت نفس در درون خودت ظرف وجودت را بزرگتر میکنی و درب نعمات بیشتری را به زندگیت باز میکنی.
می توان با قاطعیت گفت تمام انسان های موفق، پایه و اساس زندگیشون داشتن آگاهی و ساختن احساس لیاقت و ساختن ارزشمندی ها در درون زندگی و ساختن عزتنفس هستش.
ساختمان زندگیت رو قدرتمندانه بساز که هر وقت اگر در زندگی طوفان یا زلزله برپا شد تو با تمام وجودت آنقدر آگاهی داشته باشی و آنقدر عزت نفس داشته باشی که به سادگی و زیبایی و عزتمندانه از اون طوفان رد بشی.
شاید بگی الان من از اون خواسته هام خیلی دور هستم و شرایط مناسبی ندارم. ولی زمانی که تو تصمیم میگیری و یک جهاد اکبر در درون خودت به پا می کنی و به تمرین هایی که در این دوره هستش متعهد میشوی و تمرین ها را به نحو احسن انجام میدی همه چی برای تو تغییر میکنه، مسیر ها بیشتر و بیشتر برای تو باز میشه و هدایت خداوند در این مسیر برای تو بیشتر میشود. چرا ؟ به خاطر اینکه وقتی جهان میبینه که تو تا این حد آگاهی به دست آوردی و عزت نفس در درون خودت پرورش دادی این احساس لیاقت و حس ارزشمندی را در درون خودت ساختی، چارهای جز این نداره که تو رو به سمت خواسته هایت هدایت کنه و تورو در مداری در زندگی قرار بده با کیفیت بالاتر به خاطر اینکه ظرف وجودت رو بزرگتر کردی. وقتی خدایی رو برای خودت ساختی که بدون باورهای محدودکننده گذشته است و یک خدایی با باورهای قدرتمند در درون خودت ساخته شده، جهان وظیفه اش این است که تو رو به سمت خواسته هات حرکت بده و این یک قانون است.
با سلام و درود فراوان خدمت خانم جوادی عزیزم و دوستان .اولین قسمت جذب خواسته ها حس خوب برابر با اتفاق های خوب .هر چقدر حس خوب بیشتر باشه و قوی تر باشه اتفاق های خوب هم بیشتر هست .برای داشتن حس خوب باید باید کنترل داشته باشیم روی افکارمون و حذف آدمای منفی و اخبار و رسانه .ما انسانها فکر می کنیم و ذهن داریم همه چیز در تسلط ماست طبق احساسی که ما در جهان داریم که از درون ما ارسال میشه به جهان و از جهان بر می گردد به خودمان که به آن ارتعاش می گویند برای رسیدن به خواسته ها باید موج ارتعاشی و فرکانس را تغییر بدیم .وقتی احساس بدی داریم داریم به سمتی که نمی خواهیم حرکت میکنیم و از خواسته هامون دور میشیم .این یک قانون هست تو جهان و یک قانون دیگه این هست که هیکس همیشه همیشه حالش خوب نیست جهان کاری میکنه گاهی احساس بد داشته باشیم .که این احساس بد به ما آلارم میده که مسیر اشتباه است وقتی احساس خوب هست یعنی به مسیر نزدیک هستیم و درسته .و ما به هر شکل که شده حتما حتما باید احساس خود را خوب نگه داریم ❤️
با سلام خدمت خانم جوادی عزیزم و دوستان درک من از قسمت دوم .الهی آمین ممنون از دعای خیلی زیبای شما و خانم خوش اخلاق عزیز .در ما یک ضمیر ناخودآگاه وجود دارد که نود درصد کارهای ما را انجام میدهد به هر شکلی که از بچگی تربیت شده زندگی ما را میسازد .ما وقتی دنیا می آیم مثل یک سی دی خام هست و بر اساس دیده ها و شنیده هامون تربیت شده است .مثال اینکه از بچگی گفتن هر کسی اوضاع مالی خوبی داره یا شانس داشته یا خلاف کرده و وقتی ما میخواهیم حرکت کنیم به سمت پول ضمیر ناخودآگاه به ما میگه که حتما باید خلاف کنی تا پولدار بشی .و ما باید ضمیر ناخودآگاه رو تربیت کنیم و اون را به سمت قدرت ببریم با تکرار و نوشتن وکمک خدا .مثلاً اون باور غلط رو مینویسیم رو کاغذ و میسوزانیم که ذهن ببینه که سوخته شده وضمیرناخوداگاه که کارش یادآوری باورها هست دیگه به خود میگه اون باور یک جا نوشته شده کمتر به ما یادآوری میکنه و در درون ما ریشه اون کم کم سوخته میشود .