شناخت جهان هستی
شناخت جهان هستی
شناخت جهان هستی
جهان هستی
یکی از مهمترین شناخت هایی که می تواند بر روی زندگی بشر تاثیر گذار باشد و نقش آفرینی کند، همین شناخت جهان هستی است. این معرفت و شناخت را می توانید از ابعاد گوناگونی بررسی کنید. مانند شناخت ماهیت هستی و وجود، شناخت هستی آفرین، ابعاد فیزیکی و غیر مادی در هستی و موضوعات دیگری که از این دست هستند. درباره اصل این شناخت هم جهت گیری های متفاوتی وجود دارد؛ مانند: هستی شناسی فلسفی، هستی شناسی دینی، هستی شناسی عرفانی، هستی شناسی علمی و… .
جهان یک سازمان کاملا پویا و در حال حرکت است که در یک روز و یک لحظه بوجود آمده و ممکن است در یک روز و لحظه ای هم از بین برود. البته این احتمال وجود دارد که جهان با یک انبساط ناگهانی ماده بوجود آمده است. در همین زمان که ما بین آغاز و پایان جهان هستی است، کهکشان ها با انبساطات بیشتر جهان از یکدیگر دورتر و دورتر خواهند شد. این جهان است که با فعالیت و حرکت خویش در حال بزرگ شدن بوده و ستارگان نیز می توانند در تمام طول زندگیشان منقبض، منبسط و منفجر شوند.
در این جهان تمام عناصر ، اتم ها، مولوکول ها و ذرات پیوسته بر روی یکدیگر اثر می گذارند و تغییراتی را ایجاد می کنند. امواج الکترومغناطیسی در همه جا هستند ( برای آنکه آن ها را بتوانیم ببینیم باید خارج از محوطه وجودی آن ها قرار داشته باشیم ) ممکن است همه ی جهان نیز از ماده ی سیاه ساخته شده باشد ( که ما در این مورد مطمئن نیستیم ).
یکی از رایج ترین نظریه ها درباره ی خلق جهان تئوری مهبانگ و یا انفجار بزرگ است. البته این تئوری عقیده و نطریه ی بسیاری از اخترشناسان جهان از جمله ادوین هابل است. نظریه ی مهبانگ می گوید که 10 تا 20 میلیارد سال پیش جهان به وسیله ی یک موج انرژی بوجود آمده است. همچنین این نظریه انبساط جهان در آینده را نیز بیان می کند و دور شدن همه اجزای آسمان، کهکشان ها، ستارهها و سیّارات و هر چه در آن است. در نتیجه می توان گفت که با واکنش سریعی که اتفاق افتاد، ذرات بسیار کوچک بوجود آمدند و سپس بلافاصله جز اتمی ذرات بوجود آمد که هیدروژن و هلیوم از اولین اتم ها بودند. که در نتیجه ی تاثیر این دو عنصر بر یکدیگر همه ی مواد دیگر و حتی ما انسان ها نیز بوجود آمدیم. این وجود که از آن صحبت می کنیم خود حقیقی و باطنی هر یک موجودات اطراف ماست.
به گفته ی دانشمندان بخش زیادی از جهان هستی از قسمتی مادی و غیر انرژیک هست که از ماده ی تاریک بوجود آمده است. این ماده ی یکی از رازآلود ترین چالش های پیش روی فیزیکدانان برجسته ی جهان در 100 سال گذشته می باشد. ماده ای که هنوز به چیستی و ماهیت آن پی نبرده شده است. این در حالی است که ما تنها در مورد بخش بسیار کوچکی از ماده در جهان خبر داریم و فقط می دانیم که بقیه ی جهان هستی از یک ماده ی تاریک ساخته شده است. اگر یک موجود فراجهانی با استفاده از یک واقعیت موازی موفق به دیدار از جهان ما شود، به احتمال زیاد آنها حتی پی نخواهند برد ما در این جهان وجود داریم.
به بیانی ساده تر، جهان هستی بسیار بزرگ است و سیاره ی ما همانند یک نقطه ی آبی کمرنگ بسیار کوچک در ما بین این جهان به چشم می خورد. اما نکتهی بدتر از این نیز وجود دارد؛ و آن هم این است که فراجهانیها این امکان را دارند که متوجه هیچ یک از ستاره ها و سیاراتی که در اطراف آن ها در گردش هستند را نشوند. آنها حتی احتمال دارد، به وجود ابرهای وسیعی از گرد و غبار که از طریق فضا در کیهان شناور هستند نیز پی نبرند.
همه ی این پدیده ها و مواد موجود در ساخت جهان هستی در واقع مقدار کمی از ماده ی موجودی ما را در جهان هستی شامل می شوند. بقیه ی جهان از یک چیز دیگر ساخته شده است. ماده ای ناشناخته و نامعلوم که کسی تا به حال روی کره ی زمین آن را ندیده است.
ما با در نظر گرفتن اندازه و جایگاهی که خود به عنوان یک انسان دارا هستیم و درک شهودی از عظمت جهان هستی و رسیدن به اولین ذرات ماده که خود آن ها از چیزی به غیر از ماده بوجود آمده اند و اطلاعات کنونی ما که همه ی آنها در مورد عالم ماده هستند. تازه توانسته ایم به عالم و دنیای موجی برسیم. ما با دیدن و فهمیدن کوچکترین موج متوجه شدیم که موج ها قادرند هرگاه که بخواهند و اراده کنند به موج یا ذره تغییر حالت دهند. این درحالیست که درک این موضوعات و درک شعور موج می تواند برای پیشرفت علم ما زمینیها ارزشمند باشد.
زمانیکه به دور از هرج و مرج زندگی روزمره مان در کنجی خلوت برای خود فرصتی پیدا میکنیم، افکار و اندیشه هایمان را به دور از هیاهوی زندگی کرده و به آنها سامان می بخشیم. با ذهنی منظم و متمرکز به آینده ی خود می اندیشیم. نمی توانیم خودمان را از یک فکر و نفوذ رها کنیم. آن هم اندیشیدن درباره ی راز آفرینش جهان هستی است.
به راستی هدف از خلقت جهان هستی چیست؟ بلکه هدف از چنین خلقتی، رساندن خیر به همة موجودات است تا آنها در پرتو نعمت وجود یک موجود برتر، نقصها و کاستیهای خود را برطرف نموده و به رشد و بالندگی برسند، لذا چون هستی نسبت به نیستی، نوعی کمال محسوب میشود، هر پدیدهای که آفریده میشود، نسبت به مرحلة قبل از آن، که عدم و نیستی بوده، از یک مرحلة کمال برخوردار شوند.
جمع بندی
ما در این مقاله در ابتدا به جهان هستی از دیدگاه فیزیک پرداختیم که همچون مجموعه ای بزرگ و عظیم در حال حرکت و پویایی است و به سوی مقصد معین خود در حال حرکت است. انسانها نیز به مانند یک کاروان طولانی از ابتدا تا انتها در خط سیری بلندی وجود دارند که در تلاشند تا از عظمت این جهان هستی پرده بردارند.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
بسیار عالی بود