قانون نسبیت و قانون قطبیت در زندگی
قانون نسبیت و قانون قطبیت در زندگی
در ابتدا باید به این موضوع پرداخت که نظریه نسبیت چیست؟
نظریه ی نسبیت در زندگی به وجود خوب و بد در دنیا اشاره دارد. این نظریه می گوید که خوب و بد دانستن مسائل بر اساس ملاک ها و قواعد کلی درست نیست. برای مثال ممکن است یک چیز در حالت کلی در یک جامعه درست و در جامعه ای دیگر نادرست باشد. در واقع نسبی گرایی به این موضوع می پردازد که همه چیز قطعی درست و یا نادرست نیستند. در واقع انسان میتواند معیار همه ی چیزها باشد و در واقع هر انسانی می تواند برای خودش یک معیار و ملاک تلقی گردد.
خیلی از انسان ها به این مسئله باور ندارند که خیر و شری وجود ندارد و این باور و اعتقادات ماست که می تواند این مسائل را تعیین کند. خوب و بد اصلا وجود ندارد و اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد فقط برداشت هر انسانی نسبت به دنیا و جامعه است.
شاید بخاطر داشته باشید که در کتاب های مطالعات اجتماعی بخشی به عنوان باید ها و نباید ها، ارزش ها و هنجارها وجود داشت. که درباره این موضوع چننی نوشته شده بود که
” فرد با عضویت در گروه، هنجارهایی را باید انجام دهند که در صورت انجام ندادن مجازات میشود”
در آن زمان در کتاب های درسی توصیه ی موکدی بر روی ثابت بودن هنجارها بود و گفته می شد که هنجارها دقیقا همان چیزی است که گفته می شود و غیر از این نیست. در صورت انجام ندادن هر یک از این کارها ممکن است با واکنش دیگران رو به رو شوید. اما چطور ممکن است؟ برای مثال در جامعه ی ما و با فرهنگ ما حجاب یک نوع ارزش بوده و هنجار اصلی به حساب می آید اما در جوامع غربی کاملا برعکس این موضع می باشد!
وقتی شما یک مسئله مانند حجاب را در دو جامعه مقایسه می کنید که کانلا بر عکس هم بوده؛ آیا می توانید جامعه ای را پیدا کنید که دزدی در آن یک ارزش به حساب بیاید؟
نظریه نسبیت یک نظریه درست و یا نادرست؟
در حالت کلی می توان گفت اگر یک مسئله ای برای یک فردی درست باشد ، آنن مسئله می تواند برای فرد دیگری کاملا نادرست باشد. در این زمان یک سوال پیش می آید که پس با این برداشت ها چگونه باید رفتار کنیم؟ ممکن است بدتر از این هم اتفاق بیفتد، درست زمانیکه این دو فرد باهم در ارتباط بوده و یک نفر توسط دیگری مورد قضاوت قرار بگیرد. با این تفاسیر آیا ما حق داریم که با توجه به چیزی هایی که خود آنها را قبول داشته و آنها را باور داریم در زندگی دیگران دخالت کنیم؟ و یا نظری درباره ی رفتار آنها بدهیم؟ آیا می توانیم بگوییم که یک رفتار اخلاقی و درست بوده و رفتاری دیگر کاملا نادرست است؟
البته این مسئله تنها درباره ی رفتار افراد صدق نکرده و ممکن است در علوم نیز اتفاق بیفتد. برای مثال یک فیزیکدان کلاسیک از جرم، با یک فیزیکدان مدرن که هر دو به نظریه ی نسبی و کوانتوم باور دارند یکسان نخواهد بود.
قانون نسبیت یکی از قوانین بسیار رایج در زندگی روز
قانون معنوی نسبیت درباره ی قضاوت هر چیزی می گوید که شما نمی توانید یک چیز یا رفتار را مطلقا درست یا نادرست تشخیص بدهید و آن را با دیگران مقایسه کنید. بر اساس همین قانون هیچکس کاملا درست و یا کاملا نادرست نیست. اما می توانید فقط رفتارها، توانایی ها، اخلاق و … را نسبت به یکدیگر مقایسه کنید. در واقع قانون نسبیت برای تجزیه و تحلیل یک موقعیت مورد استفاده قرار گرفته و نمی توان با آن همه چیز را سیاه و سفید دید. برای مثال شما می گویید دوست شما انسان فقیری است فقط بخاطر اینکه انسانی فقیرتر از او ندیده اید. در صورتیکه انسانی با فقر بیشتری از او ببینید این نظریه تغییر خواهد کرد.
قانون قطبیت
قانون قطبیت به سادگی بیان می کند که در مقابل هر چیزی یک قطب مخالف وجود دارد. در مقابل سرما، گرما در مقابل روز، شب در مقابل پایین، بالا و … به همین دلیل است که ما می توانیم افکار منفی و آزاردهنده را با تمرکز بر روی جهت مخالف آن ها تخلیه کرده و از دستشان رهایی پیدا کنیم. اگر منفی باشیم می توانیم با تمرکز بر روی چیزهای مثبت خود را تغییر دهیم. قانون قطبیت کاملا مثل یک ترن عمل می کند. اگر به سمت بالا می روید، به سمت پایین هم خواهید آمد. ممکن است روزها، ماه ها و سال ها استفاده از ترن طول بکشد، که کاملا بستگی به هدف شما دارد. بنابراین اگر اتفاقات بدی را در حال سپری هستید بدانید که روزهای خوش نیز در انتظار شماست.
هر چیزی در این جهان در یک زنجیره قرار دارد و یک بخش متضاد نیز دارد. بنابراین ما می توانیم با استفاده از قانون ارتعاشات ذهنی و تمرکز بر وری قطب مخالف افکار نامطلوب خود به آن چیزی که می خواهیم برسیم. در حالت معنوی قانون قطبیت زمانیکه شما یک چیزی را انتخاب می کنید در واقع می گویید که دقیقا چه چیزی را نمی خواهید. وجود همین تضاد ها باعث تحریک بیشتر و اشتیاق بیشتر ما برای دنبال کردن رویاهایمان است. در واقع کسی که کودکی خوبی نداشته و همیشه به عنوان یک خاطره تلخ از آن یاد می کند، بیشتر از بقیه در تلاش است تا تجربیات کودکی خود را زنده نکرده و تغییراتی در آینده ی خود ایجاد نماید.
قانون قطبیت موازی قانون نسبیت
در حالت کلی باید بدانید که قانون قطبیت تمایل برای موازی بودن و موازی حرکت کردن با قانون نسبیت را دارد. در واقع هر چیزی در این جهان هستی بخشی به صورت عکس خود را داراست و شما فقط در مقابل نقطه ی مقابل آن می توانید تعریفی از آن را ارائه نمایید. در واقع نور وجود دارد چون تاریکی وجود دارد، خوبی وجود دارد چون بدی وجود دارد. وجود و احساس هر چیزی تنها بخاطر قطب مخالف آن چیز است. همچنین در هر دوره ی زمانی یکی از این دو شکل وجود دارد. در واقع آن ها به عنوان دو نیروی کاملا مخالف نمی توانند در یک لحظه وجود داشته باشند. در واقع مانند روز و شب.
نتیجه گیری
قانون قطبیت و نسبیت دو قانون از قانون های الهی هستند که به عنوانی می توان گفت برای توضیح و تفسیر هر یک باید به صورت موازی عمل کرد. شما نسبت به هرچیزی می توانید درستی یا نادرستی یک چیز را توضیح دهید، اما نمی توانید به صورت قطع راجع به درستی یا نادرستی آن صحبت کنید. در همین جمله مشخص است که اگر قطب مخالف هر چیزی نباشد نمی توان راجع به آن بحث نمود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.